- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و ولادت حضرت عباس علیه السلام
روزی شعرمن امشب دو برابر شده است چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است چـون کـه بـانـوی کـلابیه پـسـر آورده چــشـم وا کـن، پـدر خـاک قـمـر آورده هـر که از قـافـلۀ فطرسیـان جا مـانـده نظـرش خـیـره به گهـواره سـقـا مـانـده زور بازوی تو بی حد و عدد خواهد شد بعد از این اُمُّ بنین، اُمِّ اســد خـواهد شد با وجـود تو زمیـن حـیدر دیـگـر دارد کعبـه جـا دارد اگـر بـاز تـرک بردارد از در خــانـۀ او پـا نـکـشـیـدم هـرگـز چون حـسیـنی تر از عباس ندیدم هرگز «کاشف الکرب» تویی؛ خنده ارباب تویی «پـدر خـاک» عـلی و «پدر آب» تویی! روی چشم تو بود جای حسن جای حسین هست ما بین دو ابروی تو بین الحرمین پیش خورشید و قمر سایه تو سنگین است لیک در محضر زینب سر تو پائین است ساقی ما چه شرابـی چه سبـویـی دارد بـنـویـسـیــد رقــیـه چـه عـمـویـی دارد صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود نـام تو در دل میـدان رجــز قـاسـم بود تیغ چرخانده ای وپیش توطوفان هیچ است لشگری نزد تو گر آمده میدان، هیچ است وسط جنگ زمین را به زمان دوخـته ای فـن شمشیر زنی را ز که آموخـته ای؟! ای جوان! پیر رهت کیست ازآن شاه بگو؟ «أشــهـــد أن عـلــیـاً ولـی الله» بـگـــو او عـلمـدار حسین است ببـخـشـید مرا مدح او کار حسین است ببخـشـیـد مـرا
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت عباس علیه السلام
خدا زمین و زمان را دوباره حیران ساخت تمام شوکت خود را به شکل انسان ساخت کـشیـد قـامت او را قـیـامتی بـرخاست برای غارت دل ها سپاه مـژگان ساخت ز اوج شـانـه او آسمـان به خاک افـتاد رای هرسـر زلفش دلی پریشان ساخت میان طاق دو ابـروی او گره انـداخـت از آن دو تیغ گره خورده باد وطوفان ساخت خــدا بــرای حــمــاســه دلاوری آورد برای شیــر خــدا شیـر دیگــری آورد نسیمی از تو وزید و زمین شکـوفـا شد بهشـت در به در کـوچـه های دنـیـا شـد برای این که به پای تو بال و پر بزنند در ازدحـام مـلائـک دوبـاره دعـوا شـد همان شبی که رسیدی مدینه یادش هست نگاه کـردی و عـالـم پُـر از مـسیحـا شد نــگـاه کـن که تــمـام دلـم طــلا گـردد که گر اشاره کنی خـاک کـیـمـیا گردد شکوه چشم تو هوش از سر گـلها برد زلالــی آمـدنـت آبـــروی دریــــا بـــرد بهانه تو به صـحـرا کـشید مجـنـون را کـشـیــد عـکـس تو و دودمان لیـلا برد شمایلی ز تو یوسف شبی به خوابش دید حدیث روی تو گفت و دل از زلیخا بـرد قـســم بـه چــشـمــان مـسـت آهــوهــا که گرد راه تو صبر ازتمام صحرا برد شکافت سـینه امواج سهمگین را بـاز کسی که نـام تو را در کـنـار دریـا برد قسم به مشک قسم به دلت که بی همتاست خوشا به حال تو آقا که مادرت زهراست
: امتیاز
|